اینم چند تایی جوک
رفتم گلستان که با عشق برات یه دامن گل بچینم، دیدم شلوار پامه!
- - -
به جاى ریختن آب پشت سر مسافر، انداختن تف هم کفایت می کند!
دفتر صرفه جویی سازمان آب!
- - -
از شنبه درون خود تلنبار شدیم / تاآخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم / جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم!
- - -
لطیفه های از اب گذشته...
تو شهر حیف نون اینا (!) کراوات مد شده… تا الان ۵۰ نفر تلفات داشته!
. . .
امروز عکست رو توی روزنامه دیدم فکر کردم خیلی معروف شدی و همه میشناسنت خوب که نگاه کردم بالاش نوشته بود گمشده !!!
. . .
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است!